• وبلاگ : نگار17
  • يادداشت : .
  • نظرات : 1 خصوصي ، 31 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3      >
     

    با سلام و درود فراوان بر شما دوست عزيز و گرامي ء ابتدا ميلاد خجسته خاتم انبيا حضرت محمد مصطفي (ص) و ششمين ستاره امامت و شيعيان جهان حضرت امام جعفر صادق (ع) و ورود ايران به باشگاه هسته اي دنيا و موفقيت جوانان ايران به دستيابي فن آوري غني سازي اورانويم را بشما و همه هموطنان عزيز تبريک عرض مي نمائيم .....و درود بر قلم با احساستان که بسيار زيبا وپر محتوا مي نگارد ...آرزوي تندرستي و موفقيت روز افزون شما را در تمامي مراحل زندگي دارم ....... در ضمن با ستحضار ميرساند کلبه درويشي حقير با مطلبي آموزنده ....ساحل زيبا و موجهاي خروشان ....بروز شده است ...خوشحال ميشوم سر بزنيد ...منتظر قدوم سبز و گرم شما هستم .....يک چند به کودکي باستاد شديم ...يکي چند زاستادي خود شاد شديم ...پايان سخن شنو که ما را چه رسيد ...از خاک در آمديم و بر باد شديم ......در پناه حق

    سلام نگار خانوم

    وبلاگت واقعا زيبا و پر محواست

    بهم سر بزن

    بهار طبيعت فرارسيد ولي خزان باغ پيامبر هنوز ادامه دارد گلها شكفتند ولي غنچه هاي اشک هنوز بر رخسار شيعيان مي غلتد و اين بهار پيچيده در خزان است.
    بهار بايد غم از دل بشويد اما چه كنم كه اين بهار شكوفايي زخمها را بربدن شهيدان يادآوري مي كند.
    آيا به نغمه سرايي بلبلان گوش دهم يا به نوحه سرايي افلاكيان و قدسيان؟
    باز اين چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
    آيا سر به بالين طبيعت بگذارم در حالي كه:
    سرهاي قدسيان همه بر زانوي غم است
    آيا به طرف چمن رو كنم و جست و خيز كودكانه و مستانه سر دهم در حالي كه اطفال رسول خدا پاي برهنه بر روي شن هاي داغ و ريگ هاي سوزان و خارهاي مغيلان از ضربه هاي تازيانه ها مي گريزند؟
    بخندم يا گريه كنم؟
    نغمه خواني كنم يا نوحه گري؟
    تبيرك بگويم يا تسليت؟
    مگر مي شود مصيبتي را كه امام زمان شب و روز بر آن گريه مي كند و به جاي اشک خون مي گريد فراموش كرد؟
    اگر به فكر بهاريم خزان باغ پيامبر را هم فراموش نكيم.

    با سلام و درود فراوان بر شما دوست عزيز و گرامي و ضمن تبريک فرا رسيدن فصل بهار ، شکوفاي گلها و درختان ، و نوروز باستان ، باستحضار ميرساند کلبه درويشي حقير با مطلبي آموزنده ...انسان و انسانيت بروز شده و منتظر حضور گرمتان مثل هميشه هستم ...آرزوي تندرستي و موفقيت روز افزون و سالي خوش و خرم و پربرکت برايتان دارم ...در پناه حق .......

    ارزش انسان ز علم و معرفت پيدا شود ...بي هنر گر دعوي بي جا کند رسوا شود ...هر که بر انسانهاي حق پيوست عنواني گرفت ...قطره چون وصل به دريا شود دريا شود ..

    سلام

    قبلا براتون نوشتم ولي جواب ندادين

    به ما هم سر بزنين

    سر پدر را برداشت و به سينه گرفت و گفت: « پدر جان، كي تو را با خونت خضاب كرد. اي پدر كه رگهاي گردنت را بريد. اي پدر، كي مرا در كودكي يتيم كرد. پدر جان، بعد از تو به كه اميدوار باشيم؟ پدر جان، اين دختر يتيم را كي نگهداري و بزرگ كند».

    اين سخنان را گفت تا اينكه لب بر دهان شريف پدر نهاد و سخت بگريست تا غش كرد و از هوش رفت. چون او را حركت دادند از دنيا رفته بود.


    سلام خدا قوت و عرض تسليت

    اللهم عجل لوليك الفرج

    سلام نگار جان

    كجايي عزيز

    وبلاگت جالبه

    اين شعر هم خيلي با احساس بود

    بهم سر بزن

    باي عزيز

    با سلام و درود فراوان بر شما ضمن عرض تسليت بمناسبت ايام ماهاي محرم و صفر بر شما و خانواده گراميتان با ستحضار

    ميرساند کلبه درويشي حقير با مطلبي آموزنده ..صبر و صحرا و صيانت ....بروز شده و خوشحال خواهم

    شد سر بزنيد پس منتظر حضور گرمتان مثل هميشه هستم .....ياس و ياسمن مي گويند حسين ..گل بلبل و پروانه مي گويند حسين ...ماه با ناله مي گويد حسين ...آيه آيه حضرت الله مي گويد حسين .....در پناه حق ....

    سلام نگار جان.

    خوبي؟

    من وبلاگمو عوض كردم.

    لطف كن تو هم آدرس لوگوي منو تغيير بده.

    بهم خبر بده تا من هم لينكت كنم.

    كجايي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    منتظرتم.

    از هيئتها چادرهاي خود را علم كردند . باز كوچه ها و خيابانها سياه پوش شدند .گويا خود را براي چيزي آماده كرده اند . مگر خبري شده كه يكدفعه عالم و آدم
    به نام حضرت دوست ........... الهي آمين ........... الهي مرگ ما ر ا شهادت در راه خودت قرار بده ........ خدايا مرگ با عزت به عطا بفرما ............ خدايا ما را عبد خودت بميران ............... در پناه حضرت دوست
    به شور افتاده اند ؟ مگر كسي در راه است ؟ مگر لبي تشنه است ؟ مگرباز مادري ميخواهد گلوي كودكش را براي آخرين باز بوسه بزند ؟واي نكند باز حسين عزم كوفه كرده و دارد باز به اين قوم مهمان كش اعتماد مي كند ؟ باز صداي هل من ناصر[ٍ ينصرني به گوش ميرسد . واي بر ما ! واي برما اگر اين بار نيز حسين بازتنها بماند د
    حال و روز شيعه در اين عصر، از دو وجه بيرون نيست. يا امام را و ولي‏الله اعظم را محبوب و مقصود و مقتداي خويش مي‌داند يا سر بر آستان محبوب و مقتدايي ديگر مي‌سايد. شيعه بهتر از هر كس مي‌فهمد كه ميزان و معيار محبت، امام است و هر محبتي در راستاي محبت امام، معنا مي‌شود. و اگر مدعي است كه مريد آن قطب عالم است، محب آن ولي‏الله‏الاعظم است، عاشق آن حجت‏خاتم است، اين حال و روز با عشق، سر سازگاري ندارد
    كدام عاشقي بي ياد معشوق، زيستن مي‌تواند؟ كدام عاشقي هر از گاه به ياد معشوق مي‌افتد و محبوب را در رديف ديگر امور روزمره خويش مي‌بيند؟ اين ننگ و عار براي عاشق نيست كه از معشوق بشنود كه ما تو را از ياد نمي‌بريم و مراعات تو را فرو نمي‌گذاريم و او... و او بي‏اشتياق زيارت معشوق سر كند و ياد او را فرو بگذارد؟
    اين اوج بي‏معرفتي محب نيست كه بداند و بشنود كه هرگاه دست‏به دعا بردارد، محبوب آمين مي‌گويد و آن زمان كه سكوت كند، محبوب، برايش و به جايش دعا مي‌كند و او سر از پاي نشناسد و قالب‏تهي نكند؟ آري بلاي جان سوز عصر ما غفلت است، غيبت نيست. و غيبته منا...!!!؟
    چه كس صادقانه دست‏به دعا برآورده است، مخلصانه امام خويش را طلب كرده است، و پاسخ نگرفته است؟ برخي امام را طلب مي‌كنند و ديگران را هم. اينان تا آن زمان كه چشم به ابواب چند گانه دارند، دستشان به دامان امام نمي‌رسد.

    دگر دل با محبتب در زمانه پيدا نمي شود

    ز مهرباني بي ريايي نشانه پيدا نمي شود

    سلام خوبيد خيلي وقت بود ها نيومدم ااااااا گير امتحانات بودم

    سلااااام خوبيد خيلي وقت كه نيمدم كه به شما سر بزنم البته نبودم

    *** به نام تو اي قرار هستي ***

    عيد ست ، ولي عيد خداوند قدير ست

    عيدي ست که پيغمبر اسلام ، بشير ست

    عيد ي ست که حيدر به همه خلق امير ست

    عيدي ست که بر جان عدو ، نار صعير ست

    اين عيد ، نه نوروز ، نه خرداد ، نه تير ست

    اين عيد غدير ست ، غدير ست ، غديرست

    منبر زجهاز شتران ، حکم ز داور

    داننده و گوينده ي آن حکم ، پيمبر

    عنوان سخن : " رهبري ساقي کوثر "

    شمشير خدا ، شير خدا ، فاتح خيبر

    کاي خلق بدانيد همه : تا صف محشر

    از ابيض و از اسود و از اصفر و احمر

    هر کس که منم بر وي و بر نفس وي اولي

    او راست " علي " ، ابن عمم ، رهبر و مولي

    عمريست که دم به دم علي مي گويم

    با سلام و درود فراوان بر شما ضمن تبريک عيد سعيد غدير خم بر شما و خانواده گراميتان و درود بر قلم توانمندتان بسيار زيبا و عالي مثل هميشه در ضمن با ستحضار

    ميرساند کلبه درويشي حقير با مطلبي آموزنده ...اسرار و شگفتيهاي فرشتگان ....بروز شده و خوشحال خواهم

    شد سر بزنيد پس منتظر حضور گرمتان مثل هميشه هستم ......افسوس که نامه جواني طي شد ....وان تازه بهار

    زندگي دي شد ....آن مرغ طرب که نام او بود شباب .....فرياد ندانم که کي آمد کي شد .....در پناه حق ....

       1   2   3      >